حالت سیاه
08-05-2024
Logo
برنامه‌های رادیویی- رادیو قرآن کریم - الجزائر: جوانان؛ قدرت و اخلاق آنان
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

مقدمه:

استاد منير:

به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان. سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر پیامبر رحمت جهانیان، سیدنا محمد و خاندان و یاران او و پیروان او تا روز قیامت.

برادران اسلامی من درود و سلام خداوند بر شما. خوش آمدید به رادیو قرآن ‌کریم در الجزائر و در گستره‌ی این دیدار ويژه که با یکی از علمای امت اسلام و یکی از داعیان و اندیشمندان آن داریم، مردی که در هر عرصه‌ای نشانی از او به چشم می‌خورد، از علوم قرآن گرفته تا تفسیر، حدیث، دعوت، فقه و اعجاز علمی، ایشان استاد دکتر محمد راتب نابلسی است که امروز در رادیو قرآن کریم میزبان ایشان هستیم. استاد گرامی‌ام جناب دکتر نابلسی خوش آمدید.
استاد منير:

باید اشاره کرد که جناب شیخ فاضل بنا به دعوت هیئت جهانی اعجاز علمی قرآن و سنت به الجزائر آمده‌اند. ما نیز به یکی از اعضای این هیئت استاد فوزی رمضان خوش آمد می‌گوییم و هم چنین در این دیدار مستقیم به استاد فاضل فاروق شویکی مدیر برنامه‌های شیخ محمد راتب نابلسی خوش آمد می‌گوییم.

شایان ذکر است که استاد بزرگ شیخ نابلسی دارای مجموعه تألیفاتی در زمینه‌ی دعوت، فتح و اندیشه است که برای نمونه به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: نظرات في الاسلام، تأملات في الإسلام، کلمات مضيئة، الإسراء والمعراج، موسوعة الأسماء الحسنی. در این برنامه‌ای که اکنون بر روی امواج رادیو قرآن پخش می‌شود نیز کتاب مهم ایشان موسوعة للإعجاز العلمی في القرآن و السنة و کتاب‌های دیگری که فرصت کافی برای نام بردن همه‌ی آن نداریم.

هم چنین به خواهر و همکارم وداد خوش آمد میگویم که در این برنامه همراه من خواهد بود. به همه خوش آمد می‌گویم.

خواهر وداد:

خوش آمدید برادر منیر، خداوند به شما برکت دهد. افتخار می‌کنیم که میزبان دکتر محمد راتب نابلسی و همراهان ایشان در رادیو قرآن کریم از الجزائر هستیم. فقط یک اشاره می‌کنم که دکتر فوزی رمضان قائم مقام دفتر هیئت علمی اعجاز علمی قرآن و سنت الجزائر هستند.

استاد منير:

تشکر از شما خواهر وداد. پیش از آن که وارد پرسش و پاسخ شویم و به جزئیات این مسائل یعنی دعوت، فقه و فتواها بپردازیم، دوست داریم اگر شیخ بزرگوار محمد راتب نابلسی افتخار دهند اندکی درباره‌ی تجربه‌یشان در زندگی سخن بگوییم تا الگویی برای شنوندگان قرآن کریم و جوانان مسلمان و الگو و نمونه‌ای از شخصی باشند که در دل مسلمانان جهان دارای جایگاه خاصی است.

دعوت به خداوند دو دعوت است؛ فرض عین و فرض کفایه:

دكتر راتب:

خداوند به شما خیر دهد. به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان و سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد و خاندان پاک و مطهرش و بر یاران خوش سیما و راستین او، امانتداران دعوت و پرچم داران رسالت او. ای پروردگار عالمیان، از ما و آنان خشنود باش.

پیش از هر چیزی: برخی از مردم خیال می‌کنند که دعوت به خداوند تخصصی است که برخی از کارشناسان به آن می‌پردازند درحالی که حقیقتی که شاید به آن توجه نکنیم این است که دعوت به خداوند فرض عین بر تمام مسلمانان است اما در محدوده‌ی علم و آگاهی و شناخت اطرافیان هر کس باید باشد. دعوت به خداوند به عنوان فرض عین بر هر مسلمانی در حدود علم و در ارتباط با کسانی که می‌شناسد یعنی کسی که در خطبه‌ی جمعه حاضر می‌شود و از موضوع آن بسیار متأثیر می‌گردد؛ مضمون آن را برای خانواده و فرزندان و همسر و خویشانش در یک شب نشینی بازگو ‌کند. وقتی این حدیث پیامبر را نقل می‌کنید:

((بلِّغُوا عني ولو آية ))

((از من به دیگران برسانید اگر چه که یک آیه باشد))

[بخاری و ترمذی از عبد الله بن عمرو بن عاص]

دعوت به سوی خداوند به این معنا بر هر مسلمانی فرض عین است اما شرط آن این است که در حدود علم و آگاهی و و با آشنایانش باشد. دعوت به سوی خداوند به عنوان فرض کفایه بر علمای اندکی است که در دین تخصص دارند و در آن مهارت و تجربه کسب کرده و برایش وقت گذاشته‌اند. خداوند در مورد دعوت به سوی الله می‌فرماید:

﴿ وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ﴾

﴿ و بايد از ميان شما گروهى [مردم را] به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند ﴾

[آل عمران : 104]

 

این دعوت فرض کفایه است که اگر یکی انجام دهد از دیگران ساقط می‌شود. مثلا من یک تاجر هستم باید از دین چیزی را بر گیرم که مربوط به من است. احکام خرید و فروش و ارکان ایمان و ارکان اسلام اما دعوتگر باید مهارت کسب کند، به ژرفای مطالب سفر کرده و پاسخ صحیح را ارائه دهد. به هر پرسشی هر چند دشوار نیز پاسخ گوید زیرا او در این کار متخصص بوده و برایش وقت گذاشته است.

چیزی که من می‌خواهم در این دیدار مبارک به آن اعتراف کنم و بسیار از این دیدار شادمان هستم این است که دعوت به خداوند دو گونه است. دعوتی که در حدود دانسته‌های هر مسلمانی و با افراد آشنا با او است که فرض عین است و دعوت به خداوند به عنوان فرض کفایه که برخی از متخصصان، ژرف نگران، کارشناسان و افرادی که دارای استدلال و پاسخ‌های درست هستند، به آن می‌پردازند و این کار یکی از بزرگترین کارها نزد خداوند است.

استاد وداد:

این کار شبیه فعالیت خرده تاجران در مقابل شرکت‌های بزرگ تجاری است. شما به عنوان یک دعوتگر اکنون در تمام سطوح کار می‌کنید تا جهان اسلام را به چیزی ف که فراخوانید که در زمینه‌های مختلف خیر و صلاحشان در آن است اما فعالیت شما اگر از طرف حکومت‌ها حمایت نشود یک فعالیت کوچک باقی می‌ماند، آیا این درست است؟

نقش حکومت در حمایت از دعوتگر اسلام:

دكتر راتب:

به خدا شکی نیست که حمایت حکومت تأثیر بسزایی دارد. من چهار ساعت در روز دروسی در رادیو دارم که میلیون‌ها انسان به آن گوش می‌دهند. طبیعتا اگر حکومت با این کار موافق نباشد به این کار اجازه نمی‌داد. پس نقش مهم و مثبتی دارد. همیشه حکومت از دعوتگر می‌خواهد که به حیطه‌ی اختصاص خودش بپردازد اما اگر از حیطه‌ی تخصص خود فراتر رود مشکل ایجاد می‌شود. تا زمانی که بر اساس روش الهی به سوی خداوند دعوت می‌دهید و به شکل حکیمانه‌ای این کار را می‌کنید و آیات قرآن و احادیث نبوی را در واقعیت زندگی پیاده می‌کنید و راه حل‌هایی برای این امت ارائه می‌دهید؛ حکومت از این بسیار استقبال می‌کند.
استاد منير:

دکتر شیخ محمد راتب نابلسی اگر اجازه دهید، می‌خواهیم بیشتر به اصل این مسأله یعنی دعوت به خداوند در واقعیت زندگی وارد شویم. اگر ما به فرایند تحلیل واقعیت موجود در جهان اسلامی بپردازیم؛ مشاهده می‌کنیم که تحول و پیشرفت ابزارهای ارتباطی و دستگاه‌های تبلیغاتی و مراکز اطلاعات در شکل گیری افکار، و ساخت عادات و تنظیم روابط اجتماعی و پرورش سلایق تأثیر داشته است تا آن جا که فرزندان از پدران و شوهران از همسران دور شده‌اند. جامعه‌ی مسلمان نقش مخاطب تأثیر پذیر و نه تأثیرگذار را ایفا می‌کند. برداشت دکتر نابلسی از واقعیتی که جامعه در دوره‌ی تکنولوژی، اینترنت و جنگ فضا می‌گذراند درحالی که جامعه‌ی اسلامی عقب مانده و غرب به ما به عنوان یک ملت عقب مانده نگاه می‌کند که شایستگی رهبری جهان را ندارد؛ چیست؟

هر امتی که می‌خواهد پیشرفت کند باید به جوانان به عنوان اصل و پایه توجه کند:

دكتر راتب:

این سخن را به شما می‌گویم: قدرتمندان در گذشته ما را با نیروی اسلحه مجبور به انجام خواسته‌های خود می‌کردند اما اکنون با قدرت نرم –زن- ما را مجبور به پذیرفتن خواسته‌های خود می‌کند. بنابراین نقشههای خطرناکی وجود دارد که از این شهروند می‌خواهد از طریق شهوت انگیزی، از اصول و ارزش‌هاییش دور شود بنابراین کانال‌های مبتذل از سوی دستگاه‌های قدرتمند حمایت می‌شود تا جهان اسلام را متفرق کند و جوانان را از اصول و ارزش‌ها و اهداف ملی و میهنی به غرق شدن در لذت‌های زودگذر و نابودی این ملت بکشاند. بنابراین برنامه بسیار گسترده است. ما نیاز به آگاهی زیادی داریم. به آگاهی بخشی نیازمندیم. به برانگیختن جوانان نیازمندیم. من بر این باورم که هر امتی که می‌خواهد پیشرفت کند باید به جوانان توجه کند زیرا آنان اصل جامعه و پایه‌ی آن و آینده‌ی آن هستند.

استاد منير:

با اجازه‌ی شما خواهر وداد، همیشه در نفس نقطه‌ای در مقابل نقطه‌ی دیگر قرار دارد. غرب قدرت دارد و با حق نیست در حالی که ما با حق هستیم اما قدرت نداریم. نظر شما در مورد این تفاوت عجیب چیست؟

قدرت؛ حقیقت نمی‌سازد اما حقیقت قدرت می‌آورد:

دکتر راتب:

به خدا واقعیت این است که قدرت حق را نمی‌سازد ولی حقیقت قدرت را می‌سازد. این نکته‌ی مهمی است. قدرت به تنهایی نابودگر است و مردم از آن متنفرند. اما اگر قدرت حامی حقیقت باشد کارهای محال را انجام می‌دهد. بنابراین منظور من اسلام ناتوان و مصرف کننده و مطیع برنامه‌های خارج از آن نیست. منظورم اسلام قدرتمندی است که برنامه ریزی کند بنابراین گفته‌اند: اگر برنامه ریزی نکنید برایتان برنامه می‌ریزند. اگر عدد بزرگی نباشید در برنامه‌ی دشمن یک عدد ناچیز بیهوده به شمار می‌روید. پس ناگزیر باید اطلاع رسانی صورت گیرد. امت نیاز به برانگیزی افکار، اصول، و ارزش‌هایمان دارد و غرب همیشه از کشورهای اسلامی می‌خواهد گذشته‌اش را فراموش کند. ارزش‌ها و اصولش را فراموش کند و بازیچه‌ی ایستگاه‌های ماهواره‌ای باشد. بنابراین این ایستگاه‌های ماهواره‌ای که هدفش نابودی جامعه با نمایش فیلم‌های مبتذل است باید قدرتمندانه مورد مقابله قرار گیرد.

خواهر وداد:

در پرتو تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی معاصر، دکتر در زمان گذشته داعیان مستقیم با ملت‌ها ارتباط داشتند. با مخاطبان، دعوت شوندگان، آنان را دعوت می‌کردند و به پرسش‌هایشان پاسخ می‌دادند. اکنون پشت صفحه‌ی تلوزیون چگونه با این توده‌هایی برخورد می‌کنید که شاید صدای شما را بشنوند و شاید نشنوند و فتوا یا دیدگاه‌های شما را بر عکس مقصودتان برداشت کنند؟

به دست آوردن دل تأثیرگذارتر است و زمان کم‌تری نیاز دارد:

دكتر راتب:

گفته شده: یا دل‌ها را بسازید یا کتاب بنویسید. ماهواره‌ها، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی نیز با کتاب‌ها مقایسه می‌شود. من فکر می‌کنم ساختن دل‌ها تأثیر فراوانی دارد و به مدت کمتری نیاز دارد. امام غزالی در دروس خود چهارصد شاگرد داشت اما اگر احیاء العلوم نمی‌بود غزالی هم نبود. اما ارتباط از طریق ماهواره‌ها تأثیر کمتری دارد ولی مدت زمان بیشتری می‌ماند. پس یا دل‌ها را به دست آورید یا کتاب تألیف کنید. من ماهواره‌ها و برنامه‌های تلویزیونی را با کتاب مقایسه می‌کنم. ساختن دل‌ها تأثیر بیشتری دارد و مدت کمتری زمان می‌برد. تا زمانی که دعوتگر زنده باشد دعوت او از طریق وسائل ارتباطی و نشر، منتشر می‌گردد. شاهد قرآنی می‌گوید:

﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ ﴾

﴿ و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم﴾

[ابراهيم: 4]

برخی از علمای تفسیر گفته‌اند: زبان هر قوم، ابزار نشر در زمان خودش بوده است. من وقتی در یک مسجد جامع بزرگ خطبه‌ای می‌خوانم هر هفته به مدت نیم ساعت چهار هزار نفر نزد من اند. اما وقتی که از اینترنت استفاده می‌کنم سایت‌هایی است که روزانه یک میلیون نفر از آن بازدید می‌کنند و روزانه هشتصد هزار فایل دانلود می‌شود. این یک دعوت گسترده است. من از طرفداران استفاده از هر دو مورد هستم. اینکه ساختن دل‌ها و نوشتن کتاب‌ها و استفاده از ابزارهای نشر معاصر، همه را به کار ببریم.

استاد منير:

طبیعتا سنت رسول الله در به دست آوردن دل‌ها بوده که دل‌ها را انس می‌داده است و این سنت دعوت به حق است.

خواهر وداد:

برادر منیر ببخشید، می‌خواهیم درباره‌ی روش معاصر دعوت به خداوند از شما بپرسیم. اما گمان می‌کنم مسأله‌ی دعوت و روش دعوت به سوی الله از زمان فراتر رفته است. داعیان قدیم درباره‌ی آن نوشته‌اند. نقاط دعوت را پایه گذاری و ثبت کرده‌اند، این که دعوتگر و صفات دعوتگر چگونه است. دوره‌ی اثبات شکوه اسلام اولین دوره بوده و برای همه زمان‌ها و مکان‌ها مناسب است. دعوت مردم به توسل به آن و افتخار به آموزه‌هایش در دوره‌ی بعدی حاصل شد. دوره‌ی بیان روش‌های دعوت به خداوند و تثبیت داعیان و رفع شبهات از راه آنان بود. دوره‌ای که باید در امروزه به آن اهمیت دهیم و از آن سخن بگوییم دوره‌ی خاص داعیان دین الله است. چگونه دعوت را از آنان به ارث بریم. یعنی مسأله‌ی ارث بردن دعوت، یعنی به نظر شما چگونه یک عالم یا یک دعوتگر را برای نسل‌های بعدی به ارث بگذاریم؟

تنها در صورتی از روحانی تبعیت می‌شود که کارهایش مطابق گفتارش باشد:

دكتر راتب:

پیش از هر چیزی: من از هر پزشکی به صرف نظر از رفتارش سود می‌برم. از هر مهندس متخصصی به صرف نظر از کارهایش سود می‌برم. به جز روحانی که تنها در صورتی از او پیروی می‌شود که کارهایش مطابق گفتارش باشد. تنها زمانی که مردم در رفتارش چیزی ببینند که تأیید سخنانش باشد. در غیر این صورت یک شکاف خطرناک ایجاد می‌شود؛ زیر روحانی اگر خانه‌اش اسلامی نباشد و رفتارش اسلامی نباشد، به او گفته می‌شود: ای پزشک اول خودت را درمان کن. به او گفته می‌شود: تو از ساختاری سخن می‌گویی که خودت به آن عمل نمی‌کنی.

بنابراین من می‌گویم: خانه‌ی دعوتگر بخشی از دعوت او است. کار دعوتگر بخشی از دعوت او است. من اکنون براین باورم که دعوتگر خداوند باید مسلمانی متحرک باشد که مردم او را ببینند. زیرا هستی، قرآن خاموش است و قرآن، هستی سخنگو و پیامبر صلی الله علیه وسلم قرآن زنده است. مسلمان اکنون می‌خواهد دعوتگری را ببیند که بر دو پایش راه می‌رود، راستگو است، امانتدار است. برعکس من این اصطلاح را اختراع کردم: دعوت خاموش، شما امانت دار هستید. امانت داری شما خودش یک دعوت خاموش است. شما راستگو هستید راستگویی شما خود دعوت خاموش است. هر تاجری، هر کارمندی، هر صنعتگری می‌تواند با پایبندی و تعهد به سنت پیامبر اکرم دعوتگر خاموش باشد. مردم با چشمان خود و نه با گوش‌هایشان می‌آموزند. از میان گوش و چشم به اندازه‌ی چند انگشت فاصله است اما با چشمانشان می‌آموزند.

استاد منير:

من می‌گویم: روحانی تنها زمانی که کارهایش مطابق گفتارش باشد، از او پیروی می‌شود. این یک نکته‌ی دقیق است. بنابراین هر دانشمندی که باشد، شما نیاز به مهندس دارید تا ساختمان بسازید. دین او برایتان مهم نیست. افکارش مهم نیست. فقط علم او برایتان مهم است. به جز عالم دین و روحانی که شما نیاز به رفتار او دارید که تأیید کننده‌ی راستی دعوت او است.

حتی فتوحات اسلامی از طریق معاملات و رفتار تاجران گسترش می‌یابد و آن چنان که غرب ادعا می‌کند با اسلحه گسترش پیدا نکرده است.

دكتر راتب:

ده مسلمان به مالزی رفتند. اکنون مالزی و اندونزی از راه همین تجارت مسلمانان، دویست و پنجاه میلیون مسلمان دارد. تا زمانی که مؤمن راستگو، امانتدار، با انصاف، و عدالت داشته باشد، این دعوت بزرگی است. چیزی که اسلام را ناتوان ساخته وجود اندیشه‌ای روشن اما غیر عملی است.

خواهر وداد:

ابوبکر بن زین العابدین بزرگوار اسلام را در جزایر مالایو گسترش داد و مردم بت پرست را به سوی خداوند هدایت کرد. او دوستدار امت بود. دکتر می‌خواهم به نقطه‌ای بازگردید که با شما آغاز نمودیم که چگونه دعوت را پس از خود به ارث می‌گذارید. راه‌های ارث گذاشتن دعوت چیست؟

راه‌های ادامه یافتن دعوت:

دكتر راتب:

به خدا طبیعتا یک سخن می‌گویم که شاید دردناک باشد: دعوتگر اگر در دعوت خود برتری یابد و به بعد از خود نیندیشد؛ دعوت وی نابود می‌شود. به محض مرگ وی دعوتش پایان می‌پذیرد. اما مهم این است که پس از دعوت زنده باشید. مردانی را به سبک خود و راه خود و اصول خود و به روش خود تربیت کنید تا جانشینان شما باشند. بنابراین سیدنا زکریا می‌گوید:

﴿ فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً * يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ﴾

﴿ پس از جانب خود ولى [و جانشينى] به من ببخش*كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب [نيز] ارث برد ﴾

[مريم: 5]

سبک قرآن این است که دعوتگر به دنبال جانشین برای خود در دعوت باشد. کسی که بتواند این دعوت را ادامه دهد. من این را از لطف خداوند می‌دانم که علمای راستین دعوتشان پس از مرگشان ادامه دارد. خداوند مردمانی را آماده می‌کند که از آنان علم درست را می‌آموزند و در دعوت خود نیت خالصانه دارند. این شاگردان که به دست این دانشمند بزرگ پرورش یافته‌اند جانشینان دعوت او می‌شوند.

من علمای زیادی در شام به یاد می‌آورم که دعوت آنان بیست سال پس از مرگشان ادامه یافته است. این مهم است. من می‌گویم: از نشانه‌های اخلاص این است که به زندگی خود نیندیشید و به بعد از مرگ خود بیندیشید. چه کسی ادامه دهنده‌ی این دعوت شما است؟

استاد منير:

 

همیشه در زمینه‌ی دعوت دوست دارم به نکته‌ای بپردازم که برخی مطرح می‌کنند و آن این که دعوتگر مسلمان کنونی در پرتو این تحول گسترده که جهان به خصوص جهان غرب، شاهد آن است، به جامعه خطابی عاطفی دارد. ما می‌دانیم که غرب مادی گرا از خطاب عاطفی فراتر رفته است و هنوز برخی از داعیان متمسک به آن اند و شاید این بنا به عقیده‌ی برخی، یکی از دلایل عقب ماندگی دین است. آیا وقت آن نرسیده است که با غرب گفتمان عقلی، علمی و عملی داشته باشیم تا در جایگاه تأثیرگذار باشیم نه تأثیرپذیر؟ نظرتان در این باره چیست؟

دعوتگر موفق باید فکر برادرانش را با علم صحیح و قلبشان را با ارزش‌های اخلاقی تغذیه کند:

دكتر راتب:

برای پاسخ به این پرسش می‌گویم: انسان چیست؟ انسان عقلی است که درک می‌کند و قلبی است که دوست می‌دارد و جسمی متحرک است. غذای عقل چیست؟ علم و دانش، غذای قلب چیست؟ محبت و غذای جسم چیست؟ خوراکی و نوشیدنی. وقتی که دعوتگر غذای فکری یعنی علم و دانش را به شاگردانش دهد و غذای قلب که محبت است را به دل آنان وارد نماید و آنان را به کار تشویق کند تا از دست رنج خودشان بخورند. این دعوتگر نزد خداوند موفق است. زیرا او به همه‌ی جنبه‌های انسان توجه کرده است. پس عقل نیاز به علم، قلب نیاز به محبت و جسم نیاز به خوراک و نوشیدنی دارد.

پس عالم و دعوتگری که برادرانش را برای کسب و کار مشروع تشویق نکند بسیار به اشتباه رفته است. این پارسایی و زهد در غیر جای خودش می‌باشد. عالمی که اندیشه‌ی برادرانش را با دانش صحیح، دلایل قطعی تغذیه کند و دل‌هاییشان را با ارزش اخلاقی و زیبایی تغذیه کند و جسم آنان را با دعوت به عمل بپروراند. زیرا:

((اليدُ العليا خير من اليدِ السُّفْلى))

((دست بالا از دست پایین بهتر است))

[بخاری، مسلم، ابو داود، نسائی و مالك از عبد الله بن عمر]

خواهر وداد:

شاید این اقدام یک استاد برای رسیدن له محوذ دومی باش که می‌خواهیم درباره اش سخن بگوییم که محور اعجاز علمی قرآن وسنت است. استاد ما این سخن خداوند را به ما یادآور شدند که می‌فرماید:

﴿ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ﴾

﴿ پس بدان که به جز خداوند معبودی نیست﴾

 

[محمد: 19]

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر